تلخطنزی از زندگی بنیانگزار آموزش ناشنوایان ایرانبرشی تلخ و شیرین از زندگانی
جبار باغچهبان[1]محمود سلطانی آذین«میرزا جبار عسکرزاده» مشهور به «جبار باغچهبان»، بنیانگزار آموزش ناشنوایان ایران ( 1264 ارمنستان ـ 1345 ایران)، از جمله چهرههایی است که زندگانی سراسر خلاقیت همراه با رنج و تلاش او برای آموزش و پرورش واقعی فرزندان این سرزمین، طی سالهایی که درک چندان درستی از این موضوع مهم وجود نداشته پر از رخدادهایی است که بعضی تلخاند، بعضی شیرین، بعضی هم، هم تلخ و هم شیرین.اشاره:هر گاه و هر جا سخن از طنز به میان میآید، همگان چهره میگشایند و آمادة شنیدن، دیدن و خندیدن میشوند حال آنکه در نگاه اهالی ادب و هنر، طنز الزاماً خندهآور نیست. بهدیگر سخن، یک اثر طنز اساساً نه برای خنداندن، بلکه با هدف آگاهی دادن، هشیار کردن، تلنگر زدن و جلب توجه مهربانانة مخاطب به واقعیتهای قابل توجه و بسیار جدی(گاهی هم تلخ) خلق میشود. چنین اثری البته اگر خندهای هم بر لبها بنشاند، به کمال مطلوب رسیده است.شگفتآور این که با وجود شیرینی، شادی و مایة انبساط خاطری که در دل واژة طنز نهفته، گاهی سخن از «طنز تلخ» هم میشود. جمع اضداد. مانند این که گفته شود شیرینِ تلخ، خوبِ بد، سیاهِ سفید، و مانند آنها. یعنی چه؟ مگر میشود؟ مگر داریم؟ پاسخ این است که : آری میشود. آری داریم. جدای از طنز «سیاه» و تعریفی که در ادبیات فرنگی از آن شده، و افزون بر تعریفهایی که پیشینیان از طنز «تلخ» کردهاند، مراد ما از طنز تلخ در این نوشتار، همانا شیرینی(یا تلخی) موجود در یک رخداد تلخ(یا شیرین) است که یا واقعیت دارد یا توسط طنزپرداز آفریده شده یا میشود. چنین طنزی، در عین حال که ممکن است خندهای بر روی لب مخاطب بنشاند واقعیت تل عاشق جانی...
ما را در سایت عاشق جانی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : mahmoodsoltany بازدید : 35 تاريخ : يکشنبه 8 بهمن 1402 ساعت: 2:39